دوست دارم
یه روز صبح که از خواب پا میشم
نگاهم به سقف باشه
،
دست چپم زیر سرم باشه
،
سرما نوک پاهای برهنه م رو قلقلک بده
و
گونه های تو روی بازو هام باشه و موهات هر دوشون رو غرق کرده باشه
.
.
.
این همون چیزیه که چند روزه توی ذهنم مثل گیلاس شراب باهاش بازی می کنم
می گیرمش جلوی نور نگاهش می کنم
.
.
.
آخر سر
چشم هام رو بستم و
تا قطره آخرش رو
سر کشیدم
5/1/88
yn