Sunday, May 14, 2006,9:51 PM
Mistress : what is fortune
ساعت 3:13 صبح
مرد و زن هر دو روی تخت دراز کشیده اند
مرد : من امشب تمومش کردم

{ کمی مکث می کند }

مرد: تو هم فردا بهش بگو که دیگه نمی بینی اش

{ مرد روی تخت دراز کشیده دست هایش رو پشت سرش گذاشته به سقف نگاه می کند و
پاهایش رو تکان میدهد }

{ زن پتو رو رویش انداخته و پشت به مرد خوابیده . با صدای مرد چشمهایش را باز میکند و
نگاه خیره ای به دیوار مقابلش می اندازد.}

زن : شب بخیر .

پایان
 
by yn
Permalink ¤